دوازدهمین جشنواره موسیقی نواحی ایران در گستره ملی بهصورت غیر رقابتی از تاریخ ۱۶ تا ۱۹ آبان ۱۳۹۸ در شهر کرمان برگزار شد. اتفاق ویژه جشنواره امسال حضور بانوان و اجرای برنامه در قالب گروههای موسیقی از مناطق و استانهای مختلف بوده است. پیش از این، زنان کمتر در جشنواره موسیقی نواحی جایی داشتند، اما در سالهای اخیر توانستهاند با حضور خود کمکم به این جشنواره رنگی تازه ببخشند.
امسال ۲۰ نوازنده زن به میزبانی استان کرمان روی صحنه رفتند که برخی از آنها در قالب همنوازی با مردها و برخی دیگر در قالب گروههای مستقل برنامه اجرا کردند.
به بهانه دوازدهمین جشنواره موسیقی نواحی ایران به سراغ هانا کامکار، خواننده و نوازنده گروه «کامکارها» رفتیم. او ۳۸ ساله و فرزند بیژن کامکار است و علاوه بر حضور در گروه موسیقی کامکارها، بازیگری در تئاتر را هم تجربه کرده است. او همچنین موسیقی نمایشها را مینویسد و در کنار اینها عکاسی و فیلمسازی هم میکند.
گفتوگوی خبرنگار ایرناپلاس را با هانا کامکار بخوانید؛
با اتفاقات تازه و تحولاتی که بهوجود آمده، آیا در حال حاضر امکان آموزش موسیقی برای دخترها مانند پسرها مهیاست؟
بر اساس چیزی که در آموزشگاههایی که با آنها در تماس هستم، میبینیم، بله! ما تعداد زیادی مدرس موسیقی زن داریم که اساتید بسیار خوبی هستند. در تهران آموزشگاههای موسیقی به تعداد بالا وجود دارد، تا جایی که میتوان گفت در هر محله میتوان به آموزشگاه موسیقی دسترسی پیدا کرد که مدرس زن در آن فعال است. مگر اینکه خود خانواده دارای مسائل ویژهای باشند و نتوانند کودک یا نوجوان خود را به آموزشگاه بفرستند. اگر مشکلی نباشد، از نظر کمی و کیفی برای آموزش زنان مشکلی نداریم. البته در اجرای کنسرت میدانم که شرایط برابر نیست. در خیلی از شهرستانها امکان اینکه زنان روی صحنه بروند وجود ندارد. البته باز هم شرایط نسبت به گذشته بهتر شده است.
در موسیقی نواحی، عموما هنر موسیقی از پدر به فرزندان منتقل میشود، آیا این انتقال برای دخترها هم مانند پسرها اتفاق میافتد؟
بانوان جوانی میشناسم که پدرانشان از اهالی موسیقی هستند و کارشان بسیار عالی و خوب است، مانند دیانا دختر محسن شریفیان. به نظرم باید شادباش عظیمی به محسن شریفیان گفت که اینگونه دخترش را حمایت میکند، اما در رشتههای دیگر خیلی آگاه نیستم که آیا همه پدرها اجازه میدهند دخترانشان موسیقی بیاموزند یا محسن شریفیان به دلیل شخصیت دنیادیدهاش چنین رفتاری را با دختر خود داشته است؟ امیدوارم که این اتفاق افتاده باشد. امیدوارم باقی اساتید موسیقی نواحی -که حافظان موسیقی ارزندهای هستند- دخترانشان را هم تشویق کنند تا آنها هم با موسیقی که از پدرانشان به ارث گذاشته شده است، این راه را ادامه دهند.
موسیقی نواحی به صورت تخصصی به مناطق و شهرهای خاصی از کشورمان تعلق دارد و هر منطقه و هر قوم و نژاد برای خودش موسیقی اختصاصی دارد. در سالهای اخیر شاهد بازآفرینی، پاپ شدن یا الکترونیکی شدن برخی نواهای محلی بودهایم؛ شاید به این خاطر که مخاطبان بیشتری داشته باشد، در صورتی که ممکن است این کار موجب تضعیف و فراموشی موسیقی اصیل نواحی شود. به نظر شما برای جلوگیری از خطر نابودی و فراموش شدن موسیقی اصیل نواحی، در برابر موسیقی پاپ چه میتوان کرد؟
من از رویکردی با این تغییرات موافقم، زیرا این باعث میشود عامه مردم با موسیقی نواحی آشنا شوند. میبینیم که کامکارها سالها در حوزه موسیقی نواحی کار کردهاند، نتایج فعالیت این گروه همیشه برای عوام نبوده، اما برای عوام قابل فهم بوده است و معمولا شاهد استقبال خوبی از سوی تماشاگران غیر هنری بودیم. به شخصه شاهدم که موسیقی کردی در بخشی از کره زمین پخش شد، تعداد زیادی موزیسین در نواحی مختلف فعال شدند و به کار خود ادامه دادند. من خیلی از عامیانه شدن موسیقی نواحی نمیترسم، زیرا این را در خانواده خود دیدهام. موسیقی کردی و لباس کردی و ... توسط این خانواده و به بهانه موسیقی به تعداد زیادی از کشورها منتقل شده است.
اگر عامیانه کردن موسیقی نواحی، تا جایی باشد که از چارچوب این سبک بیرون نرود، اتفاق خوبی است. یعنی از سازهای همان منطقه استفاده شود و مثلا به سمت سازهای الکترونیک کشیده نشود که سنخیتی با موسیقی نواحی ندارند. مثلا در ۱۰ سال گذشته با گروه رستاک روبهرو شدیم. این گروه خیلی از کامکارها الهام گرفته است. رستاک کاری کرد که موسیقی نواحی به میان مردم آورده شود تا مردم بنشینند و موسیقی لرستان، بلوچستان و شمال خراسان را گوش کنند. قبلا این سبک از موسیقی چیزی نبود که مردم عادی به راحتی گوش بدهند.
آیا موسیقی نواحی بدون این تغییرات و پیدا کردن حالت عامیانه میتوانست تا این اندازه بین مردم گسترده شود؟
هیچ وقت نمیتوانست تا این اندازه گسترده شود. من موافق فعالیت گروههایی مانند رستاک و گروه فرج علیپور که با موسیقی لرستان چنین کاری کرده است، هستم. خیلی از اساتید هستند که موسیقی نواحی را با حفظ اصالتها میان مردم آوردهاند. تا زمانی که اصالتها زیرپای گذاشته نشود، با این رویکرد مخالف نیستم. البته برخی از کارها هم غیرقابل شنیدن است، زیرا آنقدر به سمت فضای عامهپسند رفتهاند که از اصالت خود دور شدهاند. برخی اصوات دلنشین نیست و خواستهاند تکنیکهای دیگری وارد آواز ایرانی کنند. امیدوارم مردم ایران و باقی کشورها موسیقی نواحی ما را بشناسند، زیرا ایران یکی از کشورهایی است که موسیقی نواحی را با قومها و نژادهای گوناگون دارد که واقعا زیباست. ایران رنگینکمانی از فرهنگهای گوناگون است. موسیقی هر گوشهای از این کشور انسان را دیوانه میکند. مثلا عاشقهای آذربایجان، موسیقی بلوچستان، کردستان، لرستان، چهارمحال و آوازهای بختیاری، شیراز، گیلان و مازندران را داریم. دست روی هر جایی بگذاریم موسیقی داریم و چه خوب است که به میان مردم آورده شود تا همه بشنوند.
موسیقی پاپ که این روزها میشنویم، موسیقی بدون هویت و با اشعاری ضعیف است. موسیقی بیهویتی که از آمریکا، ترکیه و کشورهای عربی تقلید میکند. این موسیقی را به بیهویتترین شکل ممکن به خورد مردم میدهند و سالنهای کنسرت آنها پر میشود، در نتیجه فرهنگ ایران به سوی نابودی میبرند. ترجیح میدهم موسیقی نواحی به شکل عامیانه به میان مردم بیاید و مردم این سبک موسیقی را گوش دهند و سالنها اجرایش را پر کنند تا آنکه موسیقیهای بیهویت در ذهن مردم رسوخ کند.
گفتوگو از آیدین پورخامنه
نظر شما